انواع دوزبانگی
دوزبانه ها را از نظر میزان تسلط آنها به دوزبان می توان به دو گروه دوزبانه ی همتراز و دوزبانه چیره تقسیم کرد.
دوزبانه ی همتراز فردی است که به هر دو زبان به طور یکسان مسلط است، اما دوزبانه ی چیره کسی است که بر یکی از دوزبان بیشتر تسلط دارد.
دوزبانگی به انواع دیگری تقسیم شده است، از جمله دوزبانه هم پایه و دوزبانه ناهم پایه.
دوزبانه ی هم پایه و ناهم پایه بیشتر براساس حوزه ی رفتار زبانی و کاربرد هر یک از دوزبان، از یکدیگر قابل تمایزند در دوزبانگی هم پایه،کودک دو زبانه،
کودک دوزبان را به طور جداگانه در ذهن دارد، به طوری که برای هر واژه معنی جداگانه در هر زبان موجود است.
اما در دوزبانگی ناهم پایه، کودک دوزبان را در محیط ها و موقعیت های مشابه و از افرادی معین آموخته است و آنها را در کنار یکدیگر و به جای یکدیگر متناوباً به کار می برد.
در این حالت کودک دارای یک نظام معنایی واحد و در هم آمیخته است و معنی واژه ها در دو زبان تقریباً به طور کلی یکی شده است.
در تقسیم بندی دیگری، می توان دوزبانه طبیعی را از دوزبانه های مصنوعی بازشناخت. دوزبانه ی طبیعی فردی است که دو زبان را در خانواده یا اجتماع به طور طبیعی و بدون آموزش مستقیم آموخته است،
اما دوزبانه ی مصنوعی کسی است که یکی از دو زبان را از طریق آموزش فرا گرفته است.
در نتیجه کوذکان دوزبانه شما که با شرکت در کلاس های آموزشی و آموزش های خانگی زبان دوم می آموزند در دسته دوزبانه های مصنوعی قرار میگیرند.
عوامل مؤثر بر دوزبانگی
پدیده دوزبانگی به عوامل متفاوتی بستگی دارد که پژوهشگران معموالً آن را به عنوان پدیده ای چند عاملی تلقی می کنند.
مهمترین این عوامل عبارتند از:
1 -عوامل فردی مانند: توانایی های فردی، سن، انگیزه ها و هدف های فرد.
2 -عوامل آموزشی مانند: کیفیت و روش آموزش.
3 -عوامل اجتماعی – فرهنگی مانند: وابستگی و وفاداری به زبان مادری، شرایط فرهنگی، موقعیت و ارزش
اجتماعی زبان دوم.
هیچ یک از عوامل یاد شده در دوزبانگی نه تنها نقش اساسی ندارند بلکه مجموعه این عوامل با تأثیر متقابل که بر
یکدیگر دارند، در تعیین کمیت و کیفیت دوزبانگی و پیامدهای مربوطه مؤثر هستند.